اندر احوالات قبل از عید
سلام دختر گلم
امروز نه وماه نیمه که وجودشمابه من وبابایی در این سرمای زمستون گرما بخشیده . خنده های نازت که همه خستگی ها ی زندگی رو ازمون دور کرده.
تقریبا ١٧روزه دیگه تا پایان سال ١٣٩٢مونده و شروع سال ١٣٩٣که جزء یکی از بهترین سالهای زندگی من و بابا محمد هست چون امسال شما هم با مایی.
فعالیت های مامان و بابا محمد در این چند روزه:
١-چند روز پیش اتاق شما رو رنگ زدیم و الان هم درگیر اتاق پذیرایی هستیم.
٢-خونه تکونی هم در حال انجامه ولی متاسفانه تمومی نداره.
٣- خریدهای عید دیروز تموم شد.(خدا رو شکر)
٤- آخرین چکاپ شما در سال ٩٢ هم دیروز سیزدهم تموم شد و خدا را شکر همه چیز عالی بود. وقتی که رفتیم بهداشت عمه جون نبود ولی خاله های مهربون دیگه که اونجابودن کارشما رو انجام دادن و یک ساعت بعد هم عمه جون تماس گرفت و کلی خوشحال بود که همه چیز خوبه.
٥- راستی خونه باباجون دیروز بالاخره پارکتش تموم شد ولی مبلمانشون هنوز آماده نیست وعمه جون داره حسابی حرص میخوره.
٦- بقیه خبرها بعداز پیامهای بازرگانی