نوروز 93
از توی یک مغازه بابا بازم قراره
برای هفت سین عید شیرینی بیاره
برای هفت سین عید امسال مامان بازم دوباره
سفره میزاره
سنجد و سیب و سرکه کنار سیر و سبزه
با سمنو وسماق به یاد ما میاره
بعد از گذشت یک سال بازم بهاره
تعطیلات نوروزی کنار مامان وبابا چه کیفی داره
عکسامون ادامه مطلبه..........................
دخترگلم سال نوت مبارک
امسال خیلی به من وبابایی خوش گذشت چون یه فرشته کوچولوی ناز سرسفره هفت سین ما نشسته بود.
امسال مثل همیشه لحظه سال تحویل خونه باباجون در کنار مامان جون و عزیزی زینب بودیم البته بعد از تحویل سال رفتیم پیش آقاجون و مامان جون که کلی بهت عیدی دادن که دست همگی درد نکنه.
روز اول عید مهمون خونه مادر بزرگ بابایی و روز دوم خونه باباجون و روز سوم خونه عمو فرزاد و روز چهارم هم خونه آقاجون بودیم که کلی خوش گذشت.
امسال متاسفانه به خاطر بارندگی سیزده بدر بیرون نرفتیم ولی من و بابایی یواشکی شما روز پانزدهم رفتیم کاروانسرا که جای شما سبز خیلی خوش گذشت.
من دیگه باید برم چون دختر کوچولوم الانه که بیدار بشه...
اینم یه بوس واسه زهرام..
خوش سلیقگی مامان و دست گل زهرا که آینش شکوند..........
اینجا دخترم قهر کرده
حیاط خونه آقاجون.......
ناهار خونه مادر بزرگ...........